خالم از خارج
برامون دهان شو خارجى آورده بود ، امروز صبح داشتم از در دستشویی رد میشدم که دیدم
داداشم بعد از شستن دهنش دوباره بر گردوندش توی بطری !!!
پرسیدم چکار میکنی ؟؟؟
برگشته میگه “آخه اینا گرونن ، حیفه
”
.
.
وسط گرما تو آفتاب داشتم پیاده میرفتم خونه یهو دیدم یکی
داره بوق میزنه ، برگشتم خیابونو نگاه کردم دیدم بابام با ماشین رد شد و دست تکون
داد
. رسیدم خونه خوابیدم زیر کولر ، از
بابام پرسیدم چرا سوارم نکردی ؟؟؟ میگه ماشین تازه خنک شده بود اگه سوار میشدی
هوای گرم میومد تو …
.
.
شب مامانم بهم میگه واسه پسر گلم غذای مورد علاقش رو
درست کردم
…
منم خوشحال رفتم میبینم رو گاز هیچی نیست ؛ میگم پس غذا
کو ؟ میگه شما در مقابل دوربین مخفی قرار دارید ! برو خودت یه نیمرو درست کن بخور
…
.
مامان و بابام نشسته بودن داشتن چایی میخوردن ، به مامانم گفتم : خوب حال میکنیدا پسر به این ماهی دارید ، چند لحظه سکوت کردن و بهم خیره شدن ، بابام یه آهی کشید و با افسوس به مامانم گفت : چایتو بخور …
.
.
نشسته بودم یهو مامانم از آشپزخونه اومد بی مقدمه شروع
کرد درباره فلفل صحبت کردن که : میدونستی فلفل لاغر میکنه و ضد سرطانه ؟ بعد نشست
دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهای خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد
…
آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته ، ریخته تو شام
!!!
ینی همچین مامان توجیه کننده ای دارم من
!
.
.
پسر عموم پروژه دانشگاهیش آسیب شناسی اعتیاد بود ، اینقد
با معتادا رفت و آمد کرد پروژه که تموم شد خودشم معتاد شد
…
.
.
خاله ام تازه کلاس خیاطی میره ، یه لباس واسه دخترش
دوخته خوب نشده برگشته بهش میگه تو ایراد اندامی داری
…
.
.
به داییم میگم : دایی روزه نمیگیری ؟ میگه : من پارسال
یه روز روزه گرفتم هنوز گشنمه
!
.
.
صب از خونه زدم بیرون دیدم گوشیم نیست ، از یه بنده
خدایی گوشی گرفتم زنگ زدم خونه پرسیدم گوشی من تو خونه ست ؟
گفتن حالا میگردیم خبر میدیم
…
یهو دیدم گوشیم داره از اعماق کیفم زنگ میخوره ، پیداش
کردم دیدم از خونه زنگ میزنن
!
میگم : بله ؟
میگن : الو سلام ؛ میگماااا گوشیت تو خونه نیستااا ؛
بگرد پیداش کن
…
.
.
فامیلمون یه اس ام اس فلسفی فرستاده بود ؛ نمیدونم چی شد
reply رو اشتباهی زدم اس ام اس خالی براش سند شد
!!!
جواب داد : دنیایی از حرفهای نگفته … مرسی
!
ینی یه آدم سالم دور و برمون نیست به خدا
!
.
.
زنگ زدیم واسمون پیتزا بیارن یارو سس نزاشته بود توش ؛
فرداش مامانم رفته میگه آقا چرا واسه ما سس نذاشتی ؟ مگه پیتزارو میشه بدون سس
خورد ؟
یارو : نه خانم
!
مامانم : پس ما چجوری خوردیم ؟
.
.
از حموم اومدم بیرون ، اومدم برقو خاموش کنم برق گرفتم
…
واسه بابام تعریف کردم یه دقیقه فکر کرده بعد میگه برقم
برقای قدیم … میگرفت درجا طرفو خشک میکرد
… !!!
.
.
مامانم عینکش به چشمشه ، بعد داره تو کیفش تند تند دنبال
عینکش میگرده
. .. خالم زل زده تو صورتش میگه عینکتو
نیاوردی بیا مال منو بزن !
منو میگی
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
من و داداشم کلا سرما نمی خوریم
!
مامانم میگه برای اینه که وقتی بچه بودین از حموم که می
اومدین میذاشتمتون جلوی کولر یا پنکه خشک بشین ، حالا بدنتون مقاوم شده
!
.
.
تو اتاقم سوسک دیدم به خواهرم میگم زود لنگه کفش رو بیار
این سوسکرو بکشم
…
میگه لنگه راست یا چپ ؟
!!!!!
.
.
با خواهرم رفتیم کوه ، تو راه برگشت داشتیم با عصای کوه
و عینک دودی ادای کورارو درمیاوردیم
…
خواهرم خیلی جدی برگشته میگه : بسه دیگه الان یه وقت یه
کوره میبینتمون ناراحت میشه
!!!
.
.
پسر داییم وقتی میاد تهران یکی از تفریحات سالمش اینه که
صبح یه بلیط مترو میخره تو تمام ایستگاهها پیاده میشه یه فری میخوره میره ایستگاه
بعدی و بعدی و بعدی تا اینکه شب خسته اما با لبخند برمیگرده خونه
!
.
.
داشتم با خواهرم تلفنی حرف میزدم بچه هاش هی میومدن از
هم شکایت میکردن ، برگشته میگه مامان جان برین همدیگه رو بزنین
…
.
.
همسایه دیوار به دیوارمون ساعت ۳ شب اومده
زنگمونو زده میگه احیانا این سوناتا مال شما نیست دمه در ما گذاشته ؟
میگم نه مال ما نیست
!
میگه : آررررره حدس می زدم شما از این فک و فامیلا
ندارین
…
.
.
بابام منو رسونده دانشگاه موقع پیاده شدن بهش میگم تو که
باید دور بزنی و بری ، منو هم اون طرفه خیابون پیاده کن
…
میگه لازم نکرده خودت برو اون طرفه خیابون شاید یه ماشین
بهت زد ۱۲۰ میلیون به جیب زدیم !!!
بابای نگرانه داریم ؟؟؟
.
.
مامان داری میری بیرون ؟
- آره
برگشتنی یه روزنامه می گیری ؟
- خیلی داریم ، تو کمد پره !
من
!!!!!!!!!!