اینم دغدغه ی
جدید دخترا …
ماه رمضون ، ماه مهمونی خداست ! وای حالا من چی بپوشم ؟
.
.
آخ ترکیدم …
هیچی نگو دارم منفجر میشم …
(اولین جمله بعد از افطار)
.
.
درسته که ما روزه نمیگیریم ولی دیگه اینقدر هم کافر
نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !
.
.
روزه داران گرامی ، لطفا یک لیوان آب هویج بستنی را تصور
بفرمایید …
عرض دیگه ای ندارم ، موفق و موید باشید
!
.
ادامه مطلب ...
خدایا
تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم
!
تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم
!
تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم بازگشتم
!
تو را گرم دیدم و سردترین لحظه ها به سراغت آمدم
!
تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی ؟؟!!
.
.
عازم یک سفرم ، سفری دور به جایی نزدیک
سفری از خود من تا به خودم
مدتی هست نگاهم به تماشای خداست و امیدم به خداوندی اوست
…
.
.
چه تلاش بی فایده ای ؟!؟!؟!
خودش رو از قرصهای آرامبخش پر کرده بود اونکه قلبش رو از
یاد خدا خالی کرده بود …
.
.
خدای من !
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم
کنی …
میان این دو گمم !
هم خود را و هم تو را آزار میدهم …
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی و
هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی …
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
!
خدایا هیچ وقت رهایم نکن !
.
.
ادامه مطلب ...
روز آشتی با
در یخچال بر همه دوستان دهه شصتی و احیانا هفتادی مبارکباد !
.
.
خواستم از این تریبون اعلام کنم اونابی که میخوان ماه رو
ببینن ، آدرس میدم بیان !
واقعا این تواضع همیشه کار دستم میده
!
.
.
.:: عید صعید فتر به شما و خونوادطون حیچ ربتی نداره
::.
.
.
… والا اینجا خیلی شلوغ پلوغه ، کلی از تیم های رویت ماه
اومدن خونمون !
… خوب دبگه کاری نداری ؟ باید برم حلول کنم
…
“بخشی از دیالوگ های من پای تلفن در روزهای پایانی ماه
مبارک”
.
.
عید آمده هر کس پی کار خویش است
می نازد اگر غنی و گر درویش است
من بی تو به حال خود نظرها کردم
دیدم که هنوزم رمضان در پیش است
.
ادامه مطلب ...